خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار

ساخت وبلاگ
پریشب خواب دیدم در یک اتاق نیمه تاریک بودم به زنجیر کشیده شده بودم. عریان بودم ولی عریانی خودم را نمی دیدم.ظاهرا اسیر بودم مثلا اسیر بعثیها.کسی داخل شد که صورتش پیدا نبود.سرپوشی عجیب بر سر داشت مثل شیطان پرستها.میخواست مرا شکنجه کند.مرا زیر دوش آب برد.سیم برق پیدا بود.مایعی اسید مانند از کنار به من پاشیده میشد.میسوختم و فریاد میزدم

خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار...
ما را در سایت خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6madamy8 بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 27 دی 1397 ساعت: 7:01

چند شب پیش خواب دیدم در خانه ای نیمه تاریک که کمی مثل خانه قدیمی خاله(۲سال پیش فوت شده) بود مجلسی مانند مجلس روضه برپا بود البته آخوندی وجود نداشت.من در راهرو همراه باچندنفرنشسته بودم.فردی باسبیل حدودا۵سانتی وبسیارتیره پوست مثل معتادها درحالیکه تی شرت کوتاه و کثیفی به تن داشت پشت به مجلس کرد و خوابید.خواهرم به همراه خاله از این طرف راهرو به آن طرف رفتند.ظاهرا همسایه ای داشتند که من قراربود چیزی برای آنها ببرم

خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار...
ما را در سایت خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6madamy8 بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 27 دی 1397 ساعت: 7:01

چند شب پیش خواب دیدم از مسجد بیرون آمدم ناگهان دیدم همکارانم بسوی مسجد میایند گویا هنوز کمی از حسابهایشان باقیمانده بود! خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار...
ما را در سایت خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6madamy8 بازدید : 145 تاريخ : پنجشنبه 27 دی 1397 ساعت: 7:01

چند شب پیش خواب دیدم خانه زمان بچگی آتش گرفته است.آمدم در اتاق کوچیکه آتش روی بالش را خاموش کردم رفتم در حیاط آتش درختان را دیدم! خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار...
ما را در سایت خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6madamy8 بازدید : 151 تاريخ : پنجشنبه 27 دی 1397 ساعت: 7:01